خلاصه نظریات و زندگی کارل مارکس به زبان ساده و تفاوت مارکسیسم و کمونیسم

خلاصه نظریات کارل مارکس ، مارکس کیست ؟ او چه عقایدی در خصوص ادیان و کاپیتالیسم دارد ؟ آیا کارل مارکس بوده است که کمونیسم را ابداع کرده است ؟  در این مقاله صرفا به صورت بی طرفانه نظریات مارکس بیان میشود و قصد هیچ طرفداری یا تخریب این نظریه ها را نداریم.

اساطیر به زبان ساده: در اساطیر اسکاندیناوی دو گرگ ماه و خورشید را میبلعند

روانشناسی به زبان ساده : تئوری برچسب زنی ، چگونه رفتار والدین بر شکل گیری شخصیت کودک تاثیر دارد

تاریخ به زبان ساده: سامورایی ها و بوشیدو ، روح ژاپن

کمونیست یا کومونیست یعنی چه ؟ آیا مارکس ایده ی کومونیسم را ابداع کرده است.

پیش از بیان خلاصه نظریات کارل مارکس ، به کمونیسم می پردازیم. کمونیسم و کمونیست از کلمه ی common به معنی جامعیت یا کلیت ریشه گرفته است. که کلمه ی بسیار مناسبی برای توصیف این دیدگاه است. چرا که دیدگاه اصلی این فرقه تقسیم کاملا منصفانه ی دارایی ها و ثروت در میان کل یا جامعیت مردم است.

کومونیست توسط مارکس ابداع نشده است. اولین نشانه های این فرقه در دوره ی انقلاب فرانسه در 1831 دیده میشود ( مارکس در این سال باید سیزده ساله میبوده است.). این انقلاب تاثر زیادی بر کشور های دیگر داشته است. مانند انقلاب استقلال طلبی آمریکای ، جنبش های حق رای انگلستان و جنبش های کمونیستی در آلمان در 1840 که بعد ها روی لنین تاثیر میگذارد و او با سفر خود به روسیه ، انقلاب بولشویک را هدایت میکند.

خلاصه نظریات و زندگی کارل مارکس به زبان ساده و تفاوت مارکسیسم و کمونیسم

چگونه او وارد فلسفه شد و معروف شد

کارل مارکس در 1818 در آلمان زاده شد و بعد ها به لندن مهاجرت کرد. مارکس در دوران جوان عضو یک فرقه از نوجوانان به نام کومونیزم شد. گروهی که قصد الغای مالکیت خصوصی و قیام بر علیه طبقات عالی جامعه (بولشوا ها) داشتند.مارکس نویسنه ی هزاران موضوع مقالات مهم در زمینه ی فلسفه و جامعه شناسی است. او شناخته ترین منتقد رژیم کاپیتالیسم است.

اگرچه امروزه ما فاجعه های دیکتاتوری و نزول اقتصادی در رژیم های کمونیستی چین و روسیه دیده ایم ، اما از آنجا که کاپیتالیسم مشکلات زیادی دارد و مخصوصا در حوزه ی اقتصاد باید توسعه داده شود ، هرگز نباید مارکس را به عنوان بزرگترین منتقد کاپیتالیسم کنار بگذاریم.

مشکلاتی که مارکس در خصوص کاپیتالیسم تشخیص داد

1- به زوال کشیده شدن کار و اشتغال

از جمله مواردی که برای بیان خلاصه نظریات کارل مارکس لازم است ، دیدگاه او در خصوص مشکلات کاپیتالیسم است. به عقیده ی مارکس یکی از عوال شادی بخش و نشاط دهنده به زندگی و امید دهنده به فرد ، کار است. اگر فرد وارد اشتغال مورد علاقه ی خود شود از آن لذت میبرد. یک کشاورز اگر کار خود را دوست داشته باشد ، از لحظه لحظه ی آن لذت میبرد. مارکس اعتقاد دارد فرد باید نتایج کار های خود را به چشم ببیند ، هیچ چیز برای یک مهندس لذت بخش تر از دیدن ساختمانی که ساخته بود نیست . یک کشاورز از دیدن باغ پربار و زیبای خود لذت میبرد . یک مجسمه ساز با دیدن مجسمه های خود به خود افتخار میکند. و این ها به او امید میدهند که هر روز پیشرفت کند و در این زمینه بهتر شود.

اما متاسفانه در جوامع مدرن کار تخصصی شده است. ماشینی شده است. و این باعث نابود شدن روحیه ی کاری و نشاط اشتغال جامعه میشود. یک کارخانه ی اتوموبیل سازی را تصوصر کنید. برای ساخت یک اتوموبیل هر کارگر کار مخصوص خود را دارد ، یکی درب ها را نصب میکند ، یکی سپر را ، یکی روال کار را بررسی میکند یا آزمایش میکند. دیگر کسی نمیتواند ادعا کند که او این ماشین را ساخته است . تا از نتیجه ی آن لذت ببرد. از همه بد تر با ورود ماشین های صنعتی و ناکام ماندن کارگران در رقابت با این ماشین ها ، فرد امیدی برای ادامه کار خود یا شکوفایی در آن را ندارد. و با روزمرگی او کم کم به این وضع خو میگیرد. به نوعی اتصال فرد با کاری که میکند و نتیجه ی آن قطع میشود.

2- عدم وجود امنیت کاری

امروزه برای هر عنوان کاری ، نیروی زیادی وجود دارد. که رقابت را برای کسب موقعیت هر شغل و ادامه ی فعالیت زیاد میکند. و این به مدیران این قدرت را داده است ، که به سادگی در کوچکترین مدت ممکن بتوانند کارمندان و نیروی کار خود را تغییر دهند. یا اخراج کنند. از همه بدتر ورود ماشین های صنعتی به نیروی کار ، باعث نابود شدن بسیاری از موقعیت های شغلی شده است ، که باعث افزایش مردم بیکار ، و در نتیجه افزایش رقابت در دیگر حوزه های کسب و کار میشود.

انسان یک فرد اجتماعی است. و ابدا طرد شدن را دوست ندارد. و هر گونه جدایی او از محیطی که در آن کار میکند و دیگر اجتماعات هرچند کوجک به او ضربه ی بزرگی وارد میکند.

 

3- شکاف طبقاتی

این بارز ترین ویژگی کاپیتالیسم است. که کارگران روز به روز فقیر تر میشوند در حالی که هرروزه ثروت طبقات بالا تر بیشتر میشود. مارکس اعتقاد داشته است که حقوق و دستمزد کمی که برای کارگران و کارمندان وجود دارد ، از عمد توسط اربابان آنها تعیین شده است ، که درآمد خود را بیشتر کنند. و این روند به مرور فقر در قشر ضعیف را بیشتر میکند و ثروت قشر بالاتر را بیشتر میکند. و باعث انتقال ثروت هرچه بیشتر از قشر های پایینتر به بالا تر جامعه میشود.

همچنین طبقه طبقه کردن و کلاس بندی کردن جامعه ، تسلط بیشتر بر جامعه را راحت تر میکند. گاها وجود اختلاف میان این طبقه ها نیز باعث سادگی هرچه بیشتر این تسلط میشود.

مارکس اعتقاد داشت ، درحالی که یک ارباب سود خود را ناشی از هوش مدیریتی و نوآوری در اکثریت زمینه ها میداند ، این سود نوعی دزدی از استعداد و پشتکار طبقات ضعیف است. مارکس با این دیدگاه خود نوعی توصیف برای کاپیتالیسم بیان کرد “تاجری که به یک کارگر پولی میدهد تا کاری بکند ، و نتیجه ی آن را بسیار گرانتر به دیگران (و خود کارگر) میفروشد ”

4- ناپایداری کاپیتالیسم

مارکس اعتقاد داشت که یک سری بحران وجود دارد که به کاپیتالیسم خصیصه و شخصیت میدهد. معمولا این بحران ها توسط کاپیتالیسم به صورت “نادر” یا “ناگهانی” نمایش داده میشود ، درحالی که مارکس باور داشت این بحران ها برای دوام کاپیتالیسم حیاتی است و گاها دلایل آن خود سود های کاپیتالیسم بوده است.

برای مثال از نتایج نظام های کاپیتالیسم ، تولید بیش از حد نیاز بوده است. به یک سوپر مارکت وارد شوید ، برای هر عنوان کالا چندین نوع محصول از چندین کارخانه وجود دارد .آیا تمام آن اقلام در لحظه برای جامعه مورد نیاز است ، حال این که این تازه بخش کوچکی از کل تولیدات در لحظه است. این بحران به نام بحران وفور شناخته شده است. امری که در گذشته بحران کمبود بوده است و با ورود کارخانه ها رهیافت و استراتژی های کاپیتالیسم از منوال گذشته ی خود به شدت تغییر کرد. و علت آن وجود سود زیاد برای اربابان آن بوده است. شعار های معروفی مانند “یک کامپیوتر در هر خانه” یا “یک ماشین برای هر آمریکایی” و…. از جمله دلایل رخ دادن این بحران بوده است.

خلاصه نظریات و زندگی کارل مارکس به زبان ساده و تفاوت مارکسیسم و کمونیسم

اما آیا بحران وفور بد هست ؟ مگر تنوع در هر کالا یا تولید بیش از حد نیاز چه ضرری دارد ؟ این امر رقابت را در بین این محصولات بالا میبرد. برای مثال یک بسته ماکارانی را تصور کنید ، اگر 10 کارخانه یک محصول را تولید کنند ، برای ترغیب هرچه بیشتر مشتری برای خرید کالای کارخانه ی خود ، قیمت کالای خود را کم میکنند. آیا این سود از دست رفته از جیب اربابان آن کارخانه ها کاسته میشود ؟ خیر. این امر باعث کاهش دستمزد کارمندان این کارخانه ها میشود.

همچنین این موضوع که دیگر بیش از حد نیاز یک جامعه کالا وجود دارد ، نیاز اشتغال بیشتر در جامعه کاهش میابد ، چرا که در لحظه دیگر بیش از نیاز جامعه اشتغال ها فعالیت داشته اند. مارکس اعتقاد داشت این امر به شرطی میتواند مفید باشد ، که سود ناشی از این تولید زیاد در میان مردم جامعه پخش شود. و این طور نباشد که بیشترین سهم ثروت جامعه در دست 20 درصد از مردم آن باشد.

5- کاپیتالیسم برای خود اربابان نیز مضر است

در این مقاله ی خلاصه نظریات کارل مارکس ، شاید این مورد از همه مهم تر باشد . مارکس اعتقاد داشت که نظام بولشوا ها نیز از این سبک جامعه رنج میبیند. او باور داشت که طمع و آز طعم لذت را از خود بولشوا ها نیز گرفته است. برای مثال او امر ازدواج را بررسی میکند. مارکس باور داشت که حتی ازدواج در اقشار بولشوا برای کسب موقعیت ، ثروت و قدرت بیشتری انجام میشود. برای مثال ارباب یک کارخانه اتوموبیل سازی ، دختر خود را به پسر ارباب یک کارخانه ی تایر سازی میدهد. تا نوعی رابطه با او برقرار کند تا بتوانند هر دو سود بیشتری ببرند. امری که عشق و رابطه ی سالم را در سیستم بولشویک نابود کرده است و خیانت فساد و افسردگی را در میان آنها افزایش میدهد.

این باعث شد که مارکس باور داشته باشد که شخصیت منفی در نظام کاپیتالیسم بولشوا ها نیستند ، بلکه طینت های منفی انسانی مانند ، حرص ، طمع ، آز ، قدرت طلبی و…. باشد. که نه تنها زندگی بولشوا ها و فرودستان را نابود کرده است ، بلکه نوعی الگوبرداری را به فرودستان آموزش میدهد ، که مانند اربابان خود حریص و آزمند باشند تا بتوانند ثروت بیشتری به چنگ بیاورند. یعنی یک نظام از فقیر و غنی که توسط طینت های شیطانی اداره میشود.

مشکل مارکس با دین چه بود ؟

مارکس باور داشت که احزاب دینی تلاش بر حفظ سنت ها و روال معمول یک جامعه را دارند. و نظان های فئودالی همواره از آن پشتیبانی کرده اند چرا که کمک میکند که همواره یک گروه اجتماعی بر گروهی دیگر تسلط داشته باشد.

به نظر مارکس یک جامعه ی کومونیست چگونه باید باشد؟

عدم وجود مالکیت تخصصی

مالیات بر درآمد حساب شده

کنترل مرکزی بر روی نظام بانکداری ، ارتباطات و انتقالات

آموزش و تحصیل رایگان

اجازه ی شکوفایی شناخت ذات انسانی توسط هر فرد (یک فرد نباید تنها کار های مربوط به حرفه ی خود را بکند. برای مثال یک انسان باید آزادی داشته باشد که صبح به ماهیگیری برود ، ظهر ساختمان بسازد و عصر به نقد حکومت خود بپردازد ، بدون در نظر گرفتن این که آیا او یک نجار یا ماهیگیر و… است. چرا که او مانند تمام دیگر انسان ها ، فکر و مغز آزاد دارد)

چه تفاوتی میان مارکسیسم و کمونیسم وجود دارد.

کمونیسم باوری است بر این محور که مالکیت و ثروت باید به صورت مساوی بین افراد جامعه تقسیم شود. حال این که مارکسیسم باوری بر پایه ی کمونیسم است که به اختلافاتی که میان نیروی کار و کاپیتالیسم وجود دارد میپردازد و به شیوه ی کاپیتالیسم انتقاد میکند.

نقاط قوت نظریات مارکس

تقریبا تمام فلاسفه باور دارند که مارکس نقاط ضعف و اشکالات نظام کاپیتالیسم را به درستی شناسایی کرده بود. تنها نتوانست راهکار مناسبی برای آنها ارائه دهد. مارکس مانند طبیبی بود که پیش از شکوفایی طبابت علائم یک بیماری کشنده را به خوبی شناسایی کرده باشد.

با وجود این که دولت شوروی و چین در میان مردم خوشنام نیستند ، اما به نوعی نجات بخش کارگران و قشر ضعیفی مردم کشور خود بودند. پیش از انقلاب بولشویک کشاورزان حتی صاحب زمین خود و کشت خود نبودند و باید بابت کار در زمین و خرید مقداری از کشت خود ، به اربابان خود پول میپرداختند. امری که با پیدایش انقلاب بلشویک چنان نظام تزار را ترساند که تحولاتی شدید برای بهبود زندگی قشر ضعیف جامعه رخ داد.

خلاصه نظریات و زندگی کارل مارکس به زبان ساده و تفاوت مارکسیسم و کمونیسم

نقاط ضعف

همان طور که تاریخ اثبات کرد ، طینت های شیطانی مانند حرص و قدرت طلبی در یک نظام کمونیستی نیز به خوبی تسلط دارد( حتی در برخی موارد بیشتر از کاپیتالیسم). در این باره کتاب پرفروش مزرعه ی حیوانات به خوبی شوروی را نقد و بررسی کرده است.

راهکار های کمونیستی مانند لنینیسم ، کمونیسم ، مارکسیسم و… نه تنها نتوانستند اقتصاد جوامع را بهتر کنند بلکه نتیجه ی عکس داشته اند. همین امر باعث شده است که فلاسفه باور داشته باشند که حامیان مارکس و دیگر فلاسفه ی کمونیسم به مردم فقیر امید واهی میدهند ، تا با کمک آنها شورش کنند قدرت را بدست گیرند. از آنجا که اکثریت مردم هر جامعه ی کاپیتالیستی فقیر هستند ، به راحتی میتوان آنها را با نظریات مارکس فریب داد و به قیام واداشت.

عدم وجود مالکیت تخصصی و … میتواند باعث عدم نشاط کاری و رقابتی در نیروی کار شود که به نوعی ابدا اشکالات نظام کاپیتالیسمی را برطرف نمیکند.

شباهت با دیگر فلاسفه

مارکس به شدت تحت تاثیر امانوئل کانت بوده است. شباهت های زیادی بین نظریات و او و مارکس میتوان یافت. با وجود مخالفت مارکس با دین ، شباهت های زیادی میان نظریات مارکس و  ادیان باستانی وجود دارد ، که ادیان و مارکس هر دو حرض  ، طمع ، (گاها) نظام سرمایه داری را محکوم میکنند. همچنین با توجه به دوستی نزدیک مارکس و فردریک انگلس ، شباهت های زیادی بین آنها وجود داشته است. به نوعی که گاها نام انگلس در کنار مارکس در برخی نظریات جامعه شناسی دیده میشود. انگلس بار ها به مارکس برای پرداخت هزینه های انتشار بیانیه های او کمک کرده است.

خلاصه نظریات و زندگی کارل مارکس به زبان ساده و تفاوت مارکسیسم و کمونیسم

مخالفت با دیگر فلاسفه

با مغالفان این نظریه ، مقاله ی خلاصه نظریات کارل مارکس را تمام میکنیم. هرگونه سنت گرایی و رژیم فئودالی توسط مارکس رد میشود. به همین علت اکثریت فلاسفه ی شرقی مخصوصا کنفوسیوس با نظریات مارکس در تضاد هستند.

مارکس بارها با تاکید بسیار نظریات آدم اسمیت را رد کرده بود. از دیگر نظریاتی که توسط مارکس شدیدا نهی شده اند ، میتوان به نظریات دیوید ریکاردو و جان استوارت میل اشاره کرد.

 

 


2 Comments

هادی · 2023-04-29 at 6:21 ب.ظ

خلاصه،مفید،عالی،سپاس.

    Irabroder · 2023-05-01 at 11:58 ق.ظ

    خوش حالیم که برای شما مفید بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خدمات ایرابرود

تعرفه تبلیغات اینترنتی ثبت آگهی ارزان رپورتاژ ارتباط با ما

RABROD

Copyright © · All Rights Reserved designed & developed by · irabrod.ir