نظریه شرطی شدن کلاسیک ایوان پاولف به زبان ساده و خلاصه شده : در این مقاله ی روانشناسی به زبان ساده به یکی از مهم ترین دستاورد های روانشناسی یعنی شرطی شدن کلایک می پردازیم. این نظریه بعد ها به پیدایش نظریه های مهم و جالب دیگری نظیر رفتارگرایی های جان واتسون کمک میکنند. در این مقاله به مطالعه ی طریقه و روند یادگیری (و فراموشی) آن چه ذاتی و طبیعی نیست میپردازیم. با ما همراه باشید.

 

روانشناسی به زبان ساده : خلاصه نظریه رفتارگرایی جان واتسون

گردشگری شیراز و فارس – جاذبه های توریستی

روانشناسی به زبان ساده : همه چیز راجع به آزمایش زندان استنفورد

10 بار که مجسمه ها تکان خوردند قسمت دوم

10 تا از بی رحمانه ترین تنبیه ها که روی کودکان انجام شد

اصطلاحاتی که باید بدانید:

Stimulus : محرک یا هر آنچه در محیط وجود دارد یا نمایان است.

Response : پاسخ یا هر آنچه در واکنش با stimulus انجام میشود.

 

آزمایش ایوان پاولف روی سگ:

پاولف برای بررسی و مطالعه ی واکنش ها و یادگیری ، روی یک سگ آزمایشی انجام داد. این آزمایش 4 مرحله داشت و نتایج جالبی به همراه داشت.

ابتدا او یک تکه گوشت در برابر سک سگ قرار داد و نتایجی در خصوص unconditioned stimulus و unconditioned response (محرک و پاسخ غیرشرطی که بعد ها توضیح میدهیم.) به دست آمد.

سپس یک زنگ را در برابر سگ به صدا در آورد و نتایجی در خصوص neutral stimulus  یا محرک بی طرف به دست آمد.

سپس او زنگ را با نشان دادن گوشت به صدا در اورد که نتایجی در خصوص acquisition و conditioned response و conditioned stimulus (محرک و پاسخ شرطی) به دست آورد.

و در آخر او تنها زنگ را در برابر سگ به صدا در آورد و نتایجی در خصوص spontaneous recovery  و extinction به دست آمد.

تمام اصطلاحات و آزمایش بالا را در پاراگراف های بعدی توضیح خواهیم داد.

خلاصه نظریه شرطی شدن کلاسیک ایوان پاولف به زبان ساده - محرک ها و پاسخ های شرطی

خلاصه نظریه شرطی شدن کلاسیک ایوان پاولف و آزمایش سگ او به زبان ساده

Unconditioned stimulus محرک غیر شرطی

زمانی که تکه ی گوشت را در برابر سگ قرار میدهیم ، واکنش طبیعی او را بر می انگیزد. یعنی در این آزمایش گوشت یک us یا unconditioned stimulus است ، چرا که واکنش “یادنگرفته” و طبیعی سگ را به دنبال داشت.

یعنی واکنش هایی که به طور ذاتی در فطرت ما وجود دارد در واقع یادنگرفته و بدون شرط هستند . برای مثال ما یادنمیگیریم که در صورتی که سوزنی در بدن ما فرو میرود ، درد بکشیم. یا وقتی میترسیم جیغ یا فریاد بکشیم. و ….

به کنش هایی که دربرابر مثال های بالا انجام شد unconditional response  (پاسخ یا واکنش غیر شرطی) میگوییم. برای مثال بلعیدن گوشت توسط سگ ur بود یا درد کشیدن در برابر فرورفتن سوزن ، یا جیغ کشیدن در صورت ترس ، همگی ur هستند.

Neutral stimulus محرک بی طرف

زمانی که پاولو ، یک زنگوله را در برابر سگ به صدا در آورد ، سگ هیچ واکنشی نسبت به آن نشان نداد ، در واقع هر آن چه که واکنشی از ما بر نیانگیزد ، یک ns یا neutral stimulus است. برای مثال درختی که ما میبینیم. یا یک صندلی که در گوشه ی یک کافه قرار دارد همگی یک neutral stimulus اند.

Conditional stimulus محرک شرطی

زمانی که در برابر سگ هم گوشت را قرار میدهیم و هم زنگ را به صدا می آوریم ، سگ زنگ را به گوشت ربط خواهد داد و ازین پس در برابر آن واکنش نشان خواهد داد.

در اینجا مفهوم acquisition  پیش می آید. یعنی زمانی که unconditioned stimulus (محرک غیر شرطی) و conditioned stimulus (محرک شرطی) با یک دیگر استفاده میشود ، تا conditioned response (پاسخ یا واکنش شرطی) را به دنبال داشته باشد. یعنی درواقع این cr یاد گرفته میشود. مثلا سگ یادگرفت که در برابر صدای زنگ واکنش دهد.

یعنی در نهایت زمانی که پاولو گوشت را از سگ مخفی کرد و تنها در برابر سگ ، زنگ را به صدا در آورد ، واکنش هایی از سگ برانگیخته شد. یعنی اکنون زنگ دیگر ns یا neutral stimulus نیست و یک conditioned stimulus است. واکنش هایی که سگ در برابر صدای زنگ داشت ، درواقع cr یا conditioned response است.

اگر مدت زیادی بدون نمایش دادن گوشت در برابر سگ ، زنگ را به صدا در بیاوریم ، پس از مدتی extinction رخ میدهد و دیگر سگ در برابر صدای زنگ واکنشی نشان نخواهد داد. یعنی در صورت عدم وجود us پس از مدتی cs به همان neutral stimulus سابق باز میگردد.

به مراحلی که با وجود عدم وجود گوشت سگ به گوشت واکنش نشان میداد ، یعنی به تعداد آزمایشاتی که در نهایت به extinction ختم میشد ، spontaneous recovery میگویند. یعنی اگر در بار 32 ام سگ دیگر به زنگ واکنش نشان ندهد و extinction  رخ داده باشد ، 31 بار قبل از extinction را spontaneous recovery مینامیم.

مثال در دنیای واقعی و کاربرد نظریه شرطی شدن کلاسیک

برای مثال اگر شما یک ساندویچ را بخورید و مسموم شوید ، احتمالا دیگر هرگز به رستورانی که در آن مریض شده بودید نمیرود.

در این جا حالات مشابهی را مشاهده میکنیم:

اگر شما ساندویچ بخورید ، واکنشی از شما بر انگیخته نمیشود.

اگر شما مریض یا مسموم شوید از خود واکنش نشان میدهید (به بیمارستان میروید ، دارو میخورید و …)

مواد غذایی نامناسب یا آشپز آلوده میتواند غذا را مسموم کند.

حال تصور کنید ، این رستوران تغییر میکند. دوستان شما ، شما را راضی میکنند که باری دیگر به رستوران بروید. شما بدون تمایل قلبی به رستوران میروید. و مسموم نمیشوید. پس از چند بار تکرار این روند ، شما در آخر از تصمیم خود که دیگر به این رستوران نروید صرف نظر میکنید (extinction)

با این تئوری جالب میتوان به خیلی از عادات و ترس هایی که سال ها به افراد صدمه میزنند پایان داد. تنها کافی است ، که سبب این عادات و ترس ها (در مثال بالا آشپز آلوده یا مواد نامناسب) را تغییر داده یا از بین ببریم. و بار ها فرد را با وضعیت مشابه مواجه کنیم (spontaneous recovery)  تا بالاخره ، ترس یا عادتی که فرد یادگرفته بود فراموش شود. (extinction)


0 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خدمات ایرابرود

تعرفه تبلیغات اینترنتی ثبت آگهی ارزان رپورتاژ ارتباط با ما

RABROD

Copyright © · All Rights Reserved designed & developed by · irabrod.ir